عروسک باران

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 48
بازدید ماه : 61
بازدید کل : 11739
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



هر سکه . . .

هر سکه دو رو دارد ولی عشق تنها یک رو ، نابودی !

نويسنده: بهاره تاريخ: پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

یکی پرسید . . .

يكي مي پرسد : اندوه تو از چيست ؟

سبب ساز سكوت مبهمت كيست ؟

برايش صادقانه مي نويسم : براي آنكه بايد باشد و نيست
.

نويسنده: بهاره تاريخ: پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

چرا؟

تو به من خنديدي و نمي دانستي من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم باغبان از پي من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلود به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك و تو رفتي و هنوز، سالهاست كه در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت؟

نويسنده: بهاره تاريخ: چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ستاره

چشمانم در آسمان

به جستجوی آخرین ستاره ی شب است

و می روم به اوج ، کنار او

ستاره ای که در سپهر آرزو

یگانه تقدیر من است

از ديروزها به دنبالت دويدم و به اميد ديدارت به امروز رسيدم ولي افسوس...!

افسوس که تو به فرداها سفر کردي

 

نويسنده: بهاره تاريخ: چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

زمان . . .

زمان ، طولاني مي شود براي كساني كه غصه دارند ، كوتاه مي شود براي كساني كه شاد هستند ، دير مي گذرد براي كساني كه منتظر هستند ، زود مي گذرد براي كساني كه عجله دارند ، اما ابدي مي شود براي كساني كه عاشق هستند .

نويسنده: بهاره تاريخ: جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دل من

دل من یه روز به دریا زد و رفت / پشت پا به رسم دنیا زد و رفت

زنده ها خیلی براش کهنه بودن / خودشو تو مرده ها جا زد و رفت . . .

نويسنده: بهاره تاريخ: جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

گفتم . . .

گفتم دوستت دارم ، نگاهی به من کرد و گفت : چندتا ؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود .

نويسنده: بهاره تاريخ: پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

گاهی . . .

گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد

گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود

گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند

مراقب بعضی یک ها باشیم

در حالی که ناچیزند ، همه چیزند . . .

 

نويسنده: بهاره تاريخ: پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

http://troth.blogfa.com/

نويسنده: بهاره تاريخ: چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

خیلی ساده . . .

خیلی ساده همه چیز از یک نگاه شروع میشه.آخرش هم همه چیز با همون نگاه تمام میشه با این تفاوت که توی چشم های اونی که می خواد بره دیگه شوق روز اول نیست و توی چشم های تو که با همه وجود دوسش داری جز اشک چیزی نیست.

آره اون میره و شاید دیگه یادش نیاد که تو هم یه روزی دوسش داشتی

اما تو هنوز شب ها با خودت فکر میکنی که الان اون خوابه یا بیدار و تصور ش میکنی وقتی سایه اون مژه های بلند روی گونه های محکمش می افته و حسرت کنار او بودن که در جانت نشسته است و اشک و اشک و...

هیچ راهی نیست که بتونی حتی یک لحظه اون رو ببینی

همه چیز یادآور او هست اما خودش نیست

یادت می آید حرف های آخرش چه تلخ بود و چه نا آشنا گویا که این کلمات برای دهان او نا آشنا بودند

شاید هم برای گوش های تو انتظارش را نداشتی که از دهان او بشنوی

قلبت فشرده شد و باز هم دوستش داشتی با من بگو چه قدر دلت می خواست یکمرتبه بزند زیر خنده و بگوید با هات شوخی کردم

اما نگفت تو هنوز هم امیدواری که برگردد و بگوید همه اش شوخی بوده

نويسنده: بهاره تاريخ: چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

یکی بود یکی نبود

وقتی که من عاشق بودم او دوستم نداشت.

حالا که عاشقم شده من دیگر نیستم.

حالا فهمیدم که چرا اول قصه ها همیشه میگن : " یکی بود یکی نبود "

نويسنده: بهاره تاريخ: چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اشک

انقدر دلم پر است که اضافه اش از گوشه ی چشمانم چکه میکند........                      

نويسنده: بهاره تاريخ: یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

 

نويسنده: بهاره تاريخ: یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

نمی دونم

صبر کردن دردناکه .....فراموشی هم دردناکه .....ولی از همه دردناکتر اینه که ندونی باید صبر کنی یا فراموش!!!!!!!

 

نويسنده: بهاره تاريخ: یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

نمی دانم . . .

نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد.

نمي خواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت!

ولي بسيار مشتاقم كه از خاك گلويم سوتكي سازد ،

گلويم سوتكي باشد

به دست كودكي گستاخ و بازي گوش و اويك ريز و پي در پي

دم گرم نفس را بر گلويم سخت بفشارد

و خواب زندگان را اشفته تر سازد ،

بدين سان بشكند در من سكوت مرگبارم را ...

نويسنده: بهاره تاريخ: یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

عشق

روزی خیانت به عشق گفت:دیدی؟من بر تو پیروز شده ام
عشق پاسخی نداد
خیانت بار دیگر حرفش را تکرار کرد
ولی باز هم از عشق پاسخی نشنید
خیانت با عصبانیت گفت:چرا جوابی نمی دهی؟
سپس با لحنی تمسخر آمیز گفت:انقدر بار شکست برایت
سنگین بوده است که حتی توان پاسخ هم نداری؟
عشق به آرامی پاسخ داد:تو پیروز نشده ای
خیانت گفت:مگر به جز آن است که هر که تو آن را عاشق کرده ای
من به خیانت وا داشته ام ؟
عشق گفت:آنان که عاشق خطابشان می کنی بویی از من نبرده اند
...........چرا که عاشقان هرگز مغلوب عشق نمی شوند
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را، نشنوی
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی  

                                                      تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟

نويسنده: بهاره تاريخ: یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اشتباه بزرگ

چه اشتباه بزرگیست . . . تلخ کردن زندگی خود برای کسی که در دوری ما شیرین ترین لحظات زندگی اش را سپری میکند

نويسنده: بهاره تاريخ: یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دلم خوِش بود . . .


دلم خوش بود که یارم باوفا بود / کمی از زندگیش از آن ما بود ولی افسوس که فکر ما غلط بود / زنگ تفریحش احساس ما بود

نويسنده: بهاره تاريخ: یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

نمک

زخمهاتو پنهان کن ، اینجا مردم زیادی بانمک شدن !

نويسنده: بهاره تاريخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

وقتی دیگر . . .

نويسنده: بهاره تاريخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

عروسک

بیچاره عروسک دلش میخواست زار زار بگرید، اما خنده را بر لبانش دوخته بودند!

نويسنده: بهاره تاريخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

تنهایی یعنی . . .

تنهایی یعنی: ذهنم پر از تو و خالی از دیگران است , اما کنارم خالی از تو و پر از دیگران است !

نويسنده: بهاره تاريخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

همیشه . . .

همیشه یکی هست که درد دلتو بهش بگی ولی وای از روزی که همون بشه درد دلت!

نويسنده: بهاره تاريخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ضربه

وقتي يه بار ازدوست ضربه مي خوري درست مثل اين مي مونه که با ماشين بهت زده و داغونت کرده ولي وقتي مي بخشيش درست مثل اين مي مونه که بهش فرصت دادي تادنده عقب بگيره و دوباره از روت رد بشه تامطمئن بشه چيزي ازت نمونده .115.jpg

نويسنده: بهاره تاريخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

گاهی وقت ها. . .

گاهی وقتها ، نفر اول شده ای ولی به جایگاه دیگران حسرت میخوری

گاهی وقتها ، باید به خاطر جایی که هستی شاد باشی

گاهی وقتها ، متوجه جایی که ایستاده ای نیستی

گاهی وقتها ، نگاه دیگران برایت مهمتر از نگاه خودت به زندگی می شود

گاهی وقتها ، صدای دیگران نمی گذارد آنچه را که باید بشنوی

گاهی وقتها ، می بازی ، اما شاید که که به هدف نزدیکتر شده باشی

گاهی وقتها ، داشته هایت بیشتر از ادعایی است که برنده ها دارند

گاهی وقتها ، لازم است هر جا که هستی ، از خودت راضی باشی

نويسنده: بهاره تاريخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to aroosakebaran.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com